بیان روایات این است که عمق دریای معارف قرآنی محدود نیست و هر کسی به اندازه ی استعداد معنوی و تلاش خود می تواند از آن بهره مند شود. مقدار بهره ی ما از این دریای بی کران به اندازه ی ظرفیت و طهارت باطن ماست. تنها اهل بیت (علیهم السلام) هستند که ظرفیتشان با قرآن کریم برابری می کند.
از امام حسین و حضرت سجاد (علیهما السلام) نقل است که: {کتاب الله (عز و جل) علی اربعة اشیاء: علی العبارة و الاشارة و اللطائف و الحقایق. فالعبارة للعوام و الاشارة للخواص و اللطائف للاولیاء و الحقایق للانبیاء}.
کتاب خدا در چهار مرحله قابل تدبر است: عبارات، اشارات، لطایف و حقایق.
1 - {فالعبارة للعوام}: عبارت کتاب خدا برای عوام مقصد است. «عبارت» از ریشه ی «عبور» است. یعنی عبارتی که برای خواص محل عبور است برای عوام مقصد است. عبارت شامل خط، تجوید، قرائت و حتی تفسیر قرآن کریم می باشد. عبارت قرآن وسیله ای است که قرار است ما را به مقصد برسانند. مقصد را در آیه ی شریفه ی [انما المومنون الذین اذا ذکر الله وجلت قلوبهم...] می توان یافت. اگر ما در وسیله متوقف شدیم جزو عوام هستیم.
2 - {و الاشارة للخواص}: سرتاسر قرآن کریم آکنده از اشاراتی لطیف و زیبا است و انسانی که خداوند متعال درباره ی وی [و لقد کرمنا بنی آدم...] را فرموده است سزاوار است در صدد انس و الفت با قرآن و درک اشارات آن باشد. آیات قرآن با یکدیگر ارتباط دارند و یکدیگر را معرفی می کنند. امیرالمومنین (علیه السلام) فرموده اند: {ان القرآن یصدق بعضه بعضا}. یعنی بعضی قسمت های قرآن بعضی دیگر را تصدیق می کنند. در جای دیگری می فرمایند: {القرآن یشهد بعضه علی بعض}. یعنی بعضی قسمت های قرآن شاهد بعضی دیگر هستند. از ابن عباس ( رحمة الله علیه) نقل شده: ان القرآن یفسر بعضه بعضا. با توجه به شاگردی ابن عباس در محضر امیرالمومنین (علیه السلام) به نظر می رسد وی این نکته را از محضر آن حضرت استفاده کرده باشد. این نحوه از تصدیق، شهادت و تفسیر از مصادیق اشارات قرآنی هستند.
به عنوان نمونه عبارت [ایاک نعبد و ایاک نستعین] دارای اشاراتی است که نگاهی گذرا به آن ها خواهیم انداخت: [و استعینوا بالصبر و الصلوة] (بقره/45) و [یا ایها الذین آمنوا استعینوا بالصبر و الصلوة] (بقره/153) مواضع یاری رسانی خداوند را معرفی می کنند. اگر از خداوند نیرو [ایاک نستعین] و از صبر و نماز کمک گرفتیم باید تغییری در ما حاصل شود و به انسانی نیرومند تبدیل شویم. اگر این چنین نشد مشخص می شود در واقع یاری نگرفته ایم. طبق رهنمود قرآن اگر 20 نفر اهل مکتب استعانت از صبر و نماز باشند به اذن خداوند بر 200 نفر غلبه خواهند کرد. نمود خارجی این قاعده را می توان در ماجرای کندن درب خیبر توسط امیرالمومنین (علیه السلام) و ایستادگی امام راحل (رضوان الله تعالی علیه) در برابر دنیای کفر و استکبار مشاهده نمود.
نمونه ی دوم: در قرآن کریم از حالات حضرت ابراهیم (علیه السلام) بسیار یاد شده است. آن حضرت در دعایی می عرضه می دارند: [ربنا و اجعلنا مسلمین لک و من ذریتنا امة مسلمة لک...]. یعنی پروردگارا من و فرزندم را مسلم خودت قرار بده و در نسل من نیز امتی قرار بده که مسلم و تسلیم تو باشد. در این آیه آرزوی پیامبر بزرگ الهی رسیدن به مقام تسلیم عنوان شده است. این آیه اشاره به چه وقایعی دارد؟ آیا این دعای حضرت مستجاب شد؟ در پاسخ به این دو پرسش گفت و گوی مهمی را که بین آن حضرت و فرزند بزرگوارشان انجام شد را از نظر می گذرانیم. حضرت ابراهیم (علیه السلام) فرمود: [یا بنی انی اری فی المنام انی اذبحک فانظر ماذا تری] فرزندم؛ من در خواب دیدم که تو را ذبح می کنم. نظر تو چیست؟ حضرت اسماعیل (علیه السلام) با لحنی قاطعانه پاسخ داد: [یا ابت افعل ما تومر] ای پدرم؛ آن چه را که به تو امر شده است را انجام بده. سپس خاطر پدر را با جمله ای دیگر آسوده کرد: [ستجدنی ان شاء الله من الصابرین] ان شاء الله من را از صبر کنندگان خواهی یافت. آن گاه حضرت ابراهیم (علیه السلام) صورت فرزند را بر خاک نهاد تا او را قربانی کند. این پدر و فرزند تسلیم و رضا را شکوهمندانه به نمایش پذاشتند. این جا بود که خداوند متعال فرمود: [فلما اسلما و تله للجبین فنادیناه ان یا ابراهیم قد صدقت الرویا...] پس هنگامی که تسلیم شدند و ابراهیم پیشانی اسماعیل را به خاک نهاد ندا دادیم که ای ابراهیم همانا رویای تو صادقانه تعبیر شد. با مشاهده ی این فراز به یاد آن اشاره می افتیم که ابراهیم (علیه السلام) از خدا نیل به مقام تسلیم را درخواست کرده بود. سال ها پیش مقام معظم رهبری در تبیین کیفیت صادقانه بودن این رویا فرمودند که ابراهیم (علیه السلام) اسماعیل نفس خود را قربانی کرده بود. این ارتباطات زیبا و روشن گر قرآنی همان اشارات هستند.
پیرامون داستان حضرت یونس (علیه السلام) نیز اشارات زیبایی در قرآن کریم وجود دارد. در شرایط بسیار سختی که اگر هر کدام از ما در آن شرایط بودیم خود را در انتهای خط می دیدیم یونس (علیه السلام) خود را در پناه تسبیح قرار می دهند: [لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین] خدایی نیست جز تو، پاک و منزه هستی، همانا من از ظالمین بودم. بعد ها به این آیه بر می خوریم که: [فلولا انه کان من المسبحین للبث فی بطنه الی یوم یبعثون] پس اگر او از تسبیح کنندگان نمی بود همانا تا روز رستاخیز در شکم ماهی گرفتار می ماند. ارتباط این آیات نیز جلوه ی زیبایی از اشارات را برای ما نمایان می سازد.
3 - {و اللطائف للاولیاء}: لطائف کتاب خدا به معصومین (علیهم السلام) اختصاص دارد. برای نمونه از امام صادق (علیه السلام) درباره ی آیات آغازین سوره ی مبارکه ی فجر روایت شده است که: [و الفجر] وجود مبارک امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است. [و لیال عشر] از امام حسن عسگری تا امام حسن مجتبی (علیهم السلام) است. [و الشفع] حضرت فاطمه ی زهرا (سلام الله علیها) و امیرالمونین (علیه السلام) و [و الوتر] رسول گرامی اسلام ( صلی الله علیه و آله و سلم) می باشد. در نمونه ای دیگر کلمه ی «تین» در آیه ی شریفه ی [و التین و الزیتون] به امام حسن مجتبی (علیه السلام) و کلمه ی «زیتون» به امام حسین (علیه السلام) اشاره دارد. عبارت [و طور سینین] نیز اشاره به حضرت علی (علیه السلام) و [و البلد الامین] به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و یا شهر ایشان اشاره دارد.
4 - {و الحقائق للانبیاء}: حقایق کتاب خدا اختصاص به پیامبران دارد. مصداق بارز این مسئله آیه ی شریفه ی [یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم] (نساء/59) می باشد. یعنی ای کسانی که ایمان آورده اید؛ از خدا و رسول خدا و اولو الامر از میان خودتان اطاعت کنید. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در پاسخ به جابر بن عبدالله انصاری که از ایشان درباره ی «اولو الامر» سوال کرده بود فرمودند: اولو الامر خلفاء و جانشینان من هستند که اولین آنان علی بن ابی طالب (علیه السلام) است. سپس حسن بن علی (علیهما السلام)، سپس حسین بن علی (علیهما السلام)، سپس علی بن الحسین (علیهما السلام) و سپس محمد بن علی (علیهما السلام)؛ حضرت مکثی کرد و فرمود: جابر؛ تو این فرزند من را خواهی دید. سلام من را به او برسان. سپس باقی ائمه (علیهم السلام) را نام بردند تا به امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) رسیدند و فرمودند: او از دیده ها غایب می شود. فردی از میان جمع حاضران پرسید: پس در زمان غیبت فایده ی او چگونه به امت می رسد؟ پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: همان طور که مردم از خورشید پشت ابر بهره می برند از وجود او نیز بهره خواهند برد.
1390/4/12
نظر |